جزء 23 قرآن کریم - 357 آیه
۞ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ
پس از [شهادت] وى هيچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نياورديم و [پيش از اين هم] فروفرستنده نبوديم.
إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ
تنها يك فرياد بود و بس. و بناگاه [همه] آنها سرد بر جاى فسردند.
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
دريغا بر اين بندگان! هيچ فرستادهاى بر آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند مىكردند.
أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ
مگر نديدهاند كه چه بسيار نسلها را پيش از آنان هلاك گردانيديم كه ديگر آنها به سويشان بازنمىگردند؟
وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ
و قطعاً همه آنان در پيشگاه ما احضار خواهند شد.
وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ
و زمين مرده، برهانى است براى ايشان، كه آن را زنده گردانيديم و دانه از آن برآورديم كه از آن مىخورند.
وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ
و در آن [زمين] باغهايى از درختان خرما و تاك قرار داديم و چشمهها در آن روان كرديم.
لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ ۖ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
تا از ميوه آن و [از] كاركرد دستهاى خودشان بخورند، آيا باز [هم] سپاس نمىگزارند؟
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ
پاك [خدايى] كه از آنچه زمين مىروياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمىدانند، همه را نر و ماده گردانيده است.
وَآيَةٌ لَّهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ
و نشانهاى [ديگر] براى آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن برمىكنيم و بناگاه آنان در تاريكى فرو مىروند.
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است. تقدير آن عزيز دانا اين است.
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
و براى ماه منزلهايى معين كردهايم، تا چون شاخك خشك خوشه خرما برگردد.
لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ ۚ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشى جويد، و هر كدام در سپهرى شناورند.
وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
و نشانهاى [ديگر] براى آنان اينكه: ما نياكانشان را در كشتى انباشته، سوار كرديم.
وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ
و مانند آن براى ايشان مركوبها[ى ديگرى] خلق كرديم.
وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ
و اگر بخواهيم غرقشان مىكنيم و هيچ فريادرسى نمىيابند و روى نجات نمىبينند.
إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَىٰ حِينٍ
مگر رحمتى از جانب ما [شامل آنها گردد] و تا چندى [آنها را] برخوردار سازيم.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
و چون به ايشان گفته شود: «از آنچه در پيش رو و پشت سر داريد بترسيد، اميد كه مورد رحمت قرار گيريد» [نمىشنوند].
وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ
و هيچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان بر آنان نيامد، جز اينكه از آن رويگردان شدند.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق كنيد»، كسانى كه كافر شدهاند، به آنان كه ايمان آوردهاند، مىگويند: «آيا كسى را بخورانيم كه اگر خدا مىخواست [خودش] وى را مىخورانيد؟ شما جز در گمراهىِ آشكارى [بيش] نيستيد.»
وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَـٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
و مىگويند: «اگر راست مىگوييد، پس اين وعده [عذاب] كى خواهد بود؟»
مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ
جز يك فرياد [مرگبار] را انتظار نخواهند كشيد كه هنگامى كه سرگرم جدالند غافلگيرشان كند.
فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَىٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ
آنگاه نه توانايى وصيّتى دارند و نه مىتوانند به سوى كسان خود برگردند.
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ
و در صور دميده خواهد شد، پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوى پروردگار خويش مىآيند.
قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا ۜ ۗ هَـٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَـٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
مىگويند: «اى واى بر ما، چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت؟ اين است همان وعده خداى رحمان، و پيامبران راست مىگفتند.»
إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ
[باز هم] يك فرياد است و بس؛ و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند.
فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
امروز بر كسى هيچ ستم نمىرود، جز در برابر آنچه كردهايد پاداشى نخواهيد يافت.
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ
در اين روز، اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند.
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ
آنها با همسرانشان در زير سايهها بر تختها تكيه مىزنند.
لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ
در آنجا براى آنها [هر گونه] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد.
سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ
از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مىشود.
وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ
و اى گناهكاران، امروز [از بىگناهان] جدا شويد.
۞ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ
اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد، زيرا وى دشمن آشكار شماست؟
وَأَنِ اعْبُدُونِي ۚ هَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
و اينكه مرا بپرستيد؛ اين است راه راست!
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا ۖ أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
و [او] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گمراه كرد؛ آيا تعقل نمىكرديد؟
هَـٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ
اين است جهنّمى كه به شما وعده داده مىشد!
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ
به [جرم] آنكه كفر مىورزيديد، اكنون در آن درآييد.
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
امروز بر دهانهاى آنان مُهر مىنهيم، و دستهايشان با ما سخن مىگويند، و پاهايشان بدانچه فراهم مىساختند گواهى مىدهند.
وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَىٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّىٰ يُبْصِرُونَ
و اگر بخواهيم، هر آينه فروغ از ديدگانشان مىگيريم تا در راه [كج] بر هم پيشى جويند؛ ولى [راه راست را] از كجا مىتوانند ببينند؟
وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَىٰ مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ
و اگر بخواهيم، هرآينه ايشان را در جاى خود مسخ مىكنيم [به گونهاى] كه نه بتوانند بروند و نه برگردند.
وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ ۖ أَفَلَا يَعْقِلُونَ
و هر كه را عمر دراز دهيم، او را [از نظر] خلقت فروكاسته [و شكسته] گردانيم، آيا نمىانديشند؟
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ
و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست، اين [سخن] جز اندرز و قرآنى روشن نيست.
لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ
تا هر كه را [دلى] زنده است بيم دهد، و گفتار [خدا] در باره كافران محقق گردد.
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ
آيا نديدهاند كه ما به قدرت خويش براى ايشان چهارپايانى آفريدهايم تا آنان مالك آنها باشند؟
وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ
و آنها را براى ايشان رام گردانيديم. از برخىشان سوارى مىگيرند و از بعضى مىخورند.
وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ ۖ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
و از آنها سودها و نوشيدنيها دارند. پس چرا شكرگزار نيستيد؟
وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَّعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ
و غير از خدا[ى يگانه] خدايانى به پرستش گرفتند، تا مگر يارى شوند.
لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ
[ولى بتان] نمىتوانند آنان را يارى كنند و آنانند كه براى [بتان] چون سپاهى احضار شدهاند.
فَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ ۘ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ
پس، گفتار آنان تو را غمگين نگرداند كه ما آنچه را پنهان و آنچه را آشكار مىكنند، مىدانيم.
أَوَلَمْ يَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ
مگر آدمى ندانسته است كه ما او را از نطفهاى آفريدهايم، پس بناگاه وى ستيزهجويى آشكار شده است.
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ ۖ قَالَ مَن يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ
و براى ما مَثَلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد؛ گفت: «چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى مىبخشد؟»
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ
بگو: «همان كسى كه نخستينبار آن را پديد آورد و اوست كه به هر [گونه] آفرينشى داناست.»
الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ
همو كه برايتان در درخت سبزفام اخگر نهاد كه از آن [چون نيازتان افتد] آتش مىافروزيد.
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُم ۚ بَلَىٰ وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ
آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده توانا نيست كه [باز] مانند آنها را بيافريند؟ آرى، اوست آفريننده دانا.
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ
چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مىگويد: «باش»؛ پس [بىدرنگ] موجود مىشود.
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
پس [شكوهمند و] پاك است آن كسى كه ملكوت هر چيزى در دست اوست، و به سوى اوست كه بازگردانيده مىشويد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ وَالصَّافَّاتِ صَفًّا
به نام خداوند رحمتگر مهربان سوگند به صف بستگان -كه صفى [با شكوه] بستهاند-
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا
و به زجركنندگان -كه به سختى زجر مىكنند-
فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا
و به تلاوتكنندگان [آيات الهى]!
إِنَّ إِلَـٰهَكُمْ لَوَاحِدٌ
كه قطعاً معبود شما يگانه است!
رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، و پروردگار خاورها!
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ
ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم!
وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ
و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم!
لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ
[به طورى كه] نمىتوانند به انبوه [فرشتگان] عالَم بالا گوش فرا دهند، و از هر سوى پرتاب مىشوند.
دُحُورًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ
با شدت به دور رانده مىشوند، و برايشان عذابى دايم است.
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ
مگر كسى كه [از سخن بالاييان] يكباره استراق سمع كند، كه شهابى شكافنده از پى او مىتازد!
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا ۚ إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ
پس، [از كافران] بپرس: آيا ايشان [از نظر] آفرينش سختترند يا كسانى كه [در آسمانها] خلق كرديم؟ ما آنان را از گِلى چسبنده پديد آورديم.
بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ
بلكه عجب مىدارى و [آنها] ريشخند مىكنند!
وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ
و چون پند داده شوند عبرت نمىگيرند.
وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ
و چون آيتى ببينند به ريشخند مىپردازند!
وَقَالُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ
و مىگويند: «اين جز سحرى آشكار نيست.»
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
«آيا چون مرديم و خاك و استخوانهاى [خُرد] گرديديم، آيا راستى برانگيخته مىشويم؟
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ
و همين طور پدران اوّليه ما؟!»
قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ
بگو: «آرى! در حالى كه شما خواريد!»
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ
و آن تنها يك فرياد است و بس! و بناگاه آنان به تماشا خيزند!
وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَـٰذَا يَوْمُ الدِّينِ
و مىگويند: «اى واى بر ما! اين است روز جزا!»
هَـٰذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ
اين است همان روز داورى كه آن را تكذيب مىكرديد!
۞ احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ
كسانى را كه ستم كردهاند، با همرديفانشان و آنچه غير از خدا مىپرستيدهاند،
مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ
گِرد آوريد و به سوى راه جهنم رهبرىشان كنيد!
وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ
و بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند!
مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ
شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمىكنيد؟!
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
[نه!] بلكه امروز آنان از در تسليم درآمدگانند!
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
و بعضى روى به بعضى ديگر مىآورند [و] از يكديگر مىپرسند!
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ
[و] مىگويند: «شما [ظاهراً] از درِ راستى با ما درمىآمديد [و خود را حق به جانب مىنموديد]!»
قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
[متّهمان] مىگويند: «[نه!] بلكه با ايمان نبوديد.
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ ۖ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ
و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود، بلكه خودتان سركش بوديد.
فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا ۖ إِنَّا لَذَائِقُونَ
پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد؛ ما واقعاً بايد [عذاب را] بچشيم!
فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ
و شما را گمراه كرديم، زيرا خودمان گمراه بوديم!»
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ
پس، در حقيقت، آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند!
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
[آرى،] ما با مجرمان چنين رفتار مىكنيم!
إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ
چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مىشد: «خدايى جز خداى يگانه نيست»، تكبر مىورزيدند!
وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ
و مىگفتند: «آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم؟!»
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
ولى نه! [او] حقيقت را آورده و فرستادگان را تصديق كرده است.
إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ
در واقع، شما عذاب پر درد را خواهيد چشيد!
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
و جز آنچه مىكرديد جزا نمىيابيد!
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
مگر بندگان پاكدل خدا!
أُولَـٰئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ
آنان روزىِ معيّن خواهند داشت.
فَوَاكِهُ ۖ وَهُم مُّكْرَمُونَ
[انواع] ميوهها! و آنان مورد احترام خواهند بود.
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
در باغهاى پر نعمت!
عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ
بر سريرها در برابر همديگر [مىنشينند].
يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ
با جامى از باده ناب پيرامونشان به گردش درمىآيند؛
بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ
[بادهاى] سخت سپيد كه نوشندگان را لذتى [خاص] مىدهد؛
لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ
نه در آن فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مىافتند!
وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ
و نزدشان [دلبرانى] فروهشتهنگاه و فراخديده باشند!
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ
[از شدّت سپيدى] گويى تخم شتر مرغ [زير پَرَ]ند!
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
پس برخىشان به برخى روى نموده و از همديگر پرسوجو مىكنند.
قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ
گويندهاى از آنان مىگويد: «راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم،
يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ
[كه به من] مىگفت: «آيا واقعاً تو از باوردارندگانى؟
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ
آيا وقتى مُرديم و خاك و [مشتى] استخوان شديم، آيا واقعاً جزا مىيابيم؟»
قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ
[مؤمن] مىپرسد: «آيا شما اطلاع داريد [كجاست]؟»
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ
پس اطلاع حاصل مىكند، و او را در ميان آتش مىبيند!
قَالَ تَاللَّهِ إِن كِدتَّ لَتُرْدِينِ
[و] مىگويد: «به خدا سوگند، چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى.
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
و اگر رحمت پروردگارم نبود، هرآينه من [نيز] از احضارشدگان بودم.»
أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ
[و از روى شوق مىگويد:] «آيا ديگر روى مرگ نمىبينيم،
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
جز همان مرگ نخستين خود؟ و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟!
إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
راستى كه اين همان كاميابى بزرگ است!»
لِمِثْلِ هَـٰذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ
براى چنين [پاداشى] بايد كوشندگان بكوشند.
أَذَٰلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
آيا از نظر پذيرايى اين بهتر است يا درخت زقوم؟!
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ
در حقيقت، ما آن را براى ستمگران [مايه آزمايش و] عذابى گردانيديم.
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ
آن، درختى است كه از قعر آتش سوزان مىرويد،
طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ
ميوهاش گويى چون كلههاى شياطين است،
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
پس [دوزخيان] حتماً از آن مىخورند و شكمها را از آن پر مىكنند،
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ
سپس ايشان را بر سر آن، آميغى از آب جوشان است؛
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ
آنگاه بازگشتشان بىگمان به سوى دوزخ است.
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ
آنها پدران خود را گمراه يافتند،
فَهُمْ عَلَىٰ آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ
پس ايشان به دنبال آنها مىشتابند!
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ
و قطعاً پيش از آنها بيشتر پيشينيان به گمراهى افتادند.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِينَ
و حال آنكه مسلماً در ميانشان هشداردهندگانى فرستاديم.
فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ
پس ببين فرجام هشداردادهشدگان چگونه بود!
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
به استثناى بندگان پاكدل خدا!
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ
و نوح، ما را ندا داد، و چه نيك اجابتكننده بوديم!
وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم.
وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ
و [تنها] نسل او را باقى گذاشتيم.
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
و در ميان آيندگان [آوازه نيك] او را بر جاى گذاشتيم.
سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ
درود بر نوح در ميان جهانيان!
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
به راستى او از بندگان مؤمن ما بود.
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ
سپس ديگران را غرق كرديم.
۞ وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ
و بىگمان، ابراهيم از پيروان اوست.
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
آنگاه كه با دلى پاك به [پيشگاه] پروردگارش آمد.
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ
چون به پدر[خوانده] و قوم خود گفت: «چه مىپرستيد؟
أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ
آيا غير از آنها، به دروغ، خدايانى [ديگر] مىخواهيد؟!
فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ
پس گمانتان به پروردگار جهانها چيست؟»
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ
پس نظرى به ستارگان افكند،
فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ
و گفت: «من كسالت دارم!»
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ
پس پشتكنان از او روى برتافتند!
فَرَاغَ إِلَىٰ آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ
تا نهانى به سوى خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت: «آيا غذا نمىخوريد؟
مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ
شما را چه شده كه سخن نمىگوييد؟!»
فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ
پس با دست راست، بر سر آنها زدن گرفت!
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ
تا دوان دوان سوى او روىآور شدند.
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ
[ابراهيم] گفت: «آيا آنچه را مىتراشيد، مىپرستيد؟
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ
با اينكه خدا شما و آنچه را كه برمىسازيد آفريده است!»
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ
گفتند: «برايش [كوره]خانهاى بسازيد و در آتشش بيندازيد»
فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ
پس خواستند به از نيرنگى زنند؛ و[لى] ما آنان را پست گردانيديم.
وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ
و [ابراهيم] گفت: «من به سوى پروردگارم رهسپارم، زودا كه مرا راه نمايد!»
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ
«اى پروردگار من! مرا [فرزندى] از شايستگان بخش.»
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ
پس او را به پسرى بردبار مژده داديم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
و وقتى با او به جايگاه «سعى» رسيد، گفت: «اى پسرك من! من در خواب [چنين] مىبينم كه تو را سَرْ مىبُرم، پس ببين چه به نظرت مىآيد؟» گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن! ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت.»
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ
پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند،
وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ
او را ندا داديم كه اى ابراهيم!
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا ۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى! ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم!
إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ
راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود!
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانيديم.
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
و در [ميان] آيندگان براى او [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم.
سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ
درود بر ابراهيم!
كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
در حقيقت، او از بندگان با ايمان ما بود.
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ
و او را به اسحاق كه پيامبرى از [جمله] شايستگان است مژده داديم.
وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَىٰ إِسْحَاقَ ۚ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ
و به او و به اسحاق بركت داديم، و از نسل آن دو برخى نيكوكار و [برخى] آشكارا به خود ستمكار بودند.
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ
و در حقيقت، بر موسى و هارون منت نهاديم.
وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ رهانيديم.
وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ
و آنان را يارى داديم تا ايشان غالب آمدند.
وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ
و آن دو را كتاب روشن داديم.
وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
و هر دو را به راه راست هدايت كرديم.
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ
و براى آن دو در [ميان] آيندگان [نام نيك] به جاى گذاشتيم.
سَلَامٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ
درود بر موسى و هارون!
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم،
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
زيرا آن دو از بندگان با ايمان ما بودند.
وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
و به راستى الياس از فرستادگان [ما] بود.
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ
چون به قوم خود گفت: «آيا پروا نمىداريد؟
أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ
آيا «بعل» را مىپرستيد و بهترين آفرينندگان را وامىگذاريد؟!
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ
[يعنى:] خدا را كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست؟!
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
پس او را دروغگو شمردند، و قطعاً آنها [در آتش] احضار خواهند شد-
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
مگر بندگان پاكدين خدا.
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
و براى او در [ميان] آيندگان [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم.
سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ
درود بر پيروان الياس!
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم،
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
زيرا او از بندگان با ايمان ما بود.
وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ
و در حقيقت، لوط از زمره فرستادگان بود.
إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ
آنگاه كه او و همه كسانش را رهانيديم-
إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ
جز پيرزنى كه در ميان باقىماندگان [و خاكسترشدگان] بود-
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ
سپس ديگران را هلاك كرديم.
وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ
و در حقيقت، شما بر آنان صبحگاهان
وَبِاللَّيْلِ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
و شامگاهان مىگذريد! آيا به فكر فرو نمىرويد؟!
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
و در حقيقت، يونس از زمره فرستادگان بود.
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
آنگاه كه به سوى كشتى پر، بگريخت!
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد.
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ
[او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود!
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ
و اگر او از زمره تسبيحكنندگان نبود،
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
قطعاً تا روزى كه برانگيخته مىشوند، در شكم آن [ماهى] مىماند!
۞ فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ
پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم!
وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ
و بر بالاى [سرِ] او درختى از [نوع] كدوبُن رويانيديم.
وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَىٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ
و او را به سوى يكصدهزار [نفر از ساكنان نينوا] يا بيشتر روانه كرديم.
فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ
پس ايمان آوردند و تا چندى برخوردارشان كرديم.
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ
پس، از مشركان جويا شو: آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است؟!
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ
يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند؟
أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ
هشدار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعاً خواهند گفت:
وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
«خدا فرزند آورده!» در حالى كه آنها قطعاً دروغگويانند!
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ
آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است؟
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
شما را چه شده؟ چگونه داورى مىكنيد؟
أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
آيا سرِ پند گرفتن نداريد؟!
أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ
يا دليلى آشكار [در دست] داريد؟
فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
پس اگر راست مىگوييد كتابتان را بياوريد.
وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا ۚ وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
و ميان خدا و جنها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنيان نيك دانستهاند كه [براى حساب پسدادن،] خودشان احضار خواهند شد.
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
خدا منزه است از آنچه در وصف مىآورند.
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
به استثناى بندگان پاكدل خدا.
فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ
در حقيقت، شما و آنچه [كه شما آن را] مىپرستيد،
مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ
بر ضد او گمراهگر نيستيد،
إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ
مگر كسى را كه به دوزخ رفتنى است!
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ
و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبهاى معيّن است.
وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ
و در حقيقت، ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بستهايم.
وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ
و ماييم كه خود تسبيحگويانيم.
وَإِن كَانُوا لَيَقُولُونَ
و [مشركان] به تأكيد مىگفتند:
لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنَ الْأَوَّلِينَ
«اگر پند [نامها]ى از پيشينيان نزد ما بود،
لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
قطعاً از بندگان خالص خدا مىشديم!»
فَكَفَرُوا بِهِ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
ولى [وقتى قرآن آمد] به آن كافر شدند، و زودا كه بدانند!
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ
و قطعاً فرمان ما در باره بندگان فرستاده ما از پيش [چنين] رفته است:
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ
كه آنان [بر دشمنان خودشان] حتماً پيروز خواهند شد.
وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ
و سپاه ما هرآينه غالبآيندگانند.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ
پس تا مدتى [معيّن] از آنان روى برتاب.
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
و آنان را بنگر كه خواهند ديد.
أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ
آيا عذاب ما را شتابزده خواستارند؟
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ
[پس هشداردادهشدگان را] آنگاه كه عذاب به خانه آنان فرود آيد چه بد صبحگاهى است!
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ
و از ايشان تا مدتى [معيّن] روى برتاب.
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
و بنگر كه خواهند ديد!
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
منزه است پروردگار تو، پروردگار شكوهمند، از آنچه وصف مىكنند.
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ
و درود بر فرستادگان!
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و ستايش، ويژه خدا، پروردگار جهانهاست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان صاد. سوگند به قرآن پراندرز!
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ
آرى، آنان كه كفر ورزيدند در سركشى و ستيزهاند.
كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ
چه بسيار نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [ما را] به فرياد خواندند، و[لى] ديگر مجال گريز نبود.
وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ ۖ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَـٰذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ
و از اينكه هشداردهندهاى از خودشان برايشان آمده درشگفتند، و كافران مى گويند: «اين، ساحرى شيّاد است.
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَـٰهًا وَاحِدًا ۖ إِنَّ هَـٰذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ
آيا خدايان [متعدد] را خداى واحدى قرار داده؟ اين واقعاً چيز عجيبى است.»
وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَىٰ آلِهَتِكُمْ ۖ إِنَّ هَـٰذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ
و بزرگانشان روان شدند [و گفتند:] «برويد و بر خدايان خود ايستادگى نماييد كه اين امر قطعاً هدف [ما]ست.
مَا سَمِعْنَا بِهَـٰذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ
[از طرفى] اين [مطلب] را در آيين اخير [عيسوى هم] نشنيدهايم، اين [ادّعا] جز دروغبافى نيست.
أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا ۚ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي ۖ بَل لَّمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ
آيا از ميان ما قرآن بر او نازل شده است؟» [نه!] بلكه آنان در باره قرآنِ من دودلند. [نه،] بلكه هنوز عذاب [مرا] نچشيدهاند.
أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ
آيا گنجينههاى رحمت پروردگار ارجمندِ بسيار بخشنده تو نزد ايشان است؟
أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ
آيا فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آنِ ايشان است؟ [اگر چنين است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به بالا روند.
جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ
اين سپاهك دستههاى دشمن در آنجا [=بَدْر] در هم شكستنىاند.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ
پيش از ايشان قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب [عمارت و] خرگاهها تكذيب كردند.
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ ۚ أُولَـٰئِكَ الْأَحْزَابُ
و ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه [نيز به تكذيب پرداختند] آنها دستههاى مخالف بودند.
إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ
هيچ كدام نبودند كه پيامبران [ما] را تكذيب نكنند، پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد.
وَمَا يَنظُرُ هَـٰؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ
و اينان جز يك فرياد را انتظار نمىبَرند كه هيچ [مجال] سر خاراندنى در آن نيست.
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ
و گفتند: «پروردگارا، پيش از [رسيدن] روز حساب، بهره ما را [از عذاب] به شتاب به ما بده.»
اصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ
بر آنچه مىگويند صبر كن، و داوود، بنده ما را كه داراى امكانات [متعدّد] بود به ياد آور؛ آرى، او بسيار بازگشتكننده [به سوى خدا] بود.
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ
ما كوهها را با او مسخّر ساختيم [كه] شامگاهان و بامدادان خداوند را نيايش مىكردند.
وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً ۖ كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ
و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آورديم] همگى [به نواى دلنوازش] به سوى او بازگشتكننده [و خدا را ستايشگر] بودند.
وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ
و پادشاهيش را استوار كرديم و او را حكمت و كلام فيصلهدهنده عطا كرديم.
۞ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ
و آيا خبر دادخواهان -چون از نمازخانه [او] بالا رفتند- به تو رسيد؟
إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَىٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ
وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند، و او از آنان به هراس افتاد، گفتند: «مترس، [ما] دو مدّعى [هستيم] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده، پس ميان ما به حق داورى كن، و از حق دور مشو، و ما را به راه راست راهبر باش.»
إِنَّ هَـٰذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ
«اين [شخص] برادر من است. او را نود و نه ميش، و مرا يك ميش است، و مىگويد: آن را به من بسپار، و در سخنورى بر من غالب آمده است.»
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ ۖ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩
[داوود] گفت: «قطعاً او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميشهاى خودش، بر تو ستم كرده، و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مىدارند، به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، و اينها بس اندكند، و داوود دانست كه ما او را آزمايش كردهايم. پس، از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد.
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ
و بر او اين [ماجرا] را بخشوديم؛ و در حقيقت براى او پيش ما تقرّب و فرجامى خوش خواهد بود.
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ
اى داوود، ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم؛ پس ميان مردم به حق داورى كن، و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند. در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مىروند، به [سزاى] آنكه روز حساب را فراموش كردهاند عذابى سخت خواهند داشت!
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ۚ ذَٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم، اين گمان كسانى است كه كافر شده [و حقپوشى كرده]اند، پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شدهاند.
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ
يا [مگر] كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند، چون مفسدان در زمين مىگردانيم، يا پرهيزگاران را چون پليدكاران قرار مىدهيم؟
كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ
[اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كردهايم تا در [باره] آيات آن بينديشند، و خردمندان پند گيرند.
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ
و سليمان را به داوود بخشيديم. چه نيكو بندهاى. به راستى او توبهكار [و ستايشگر] بود.
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ
هنگامى كه [طرف] غروب، اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند،
فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ
[سليمان] گفت: «واقعاً من دوستى اسبان را بر ياد پروردگارم ترجيح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشيد] در پس حجاب ظلمت شد.»
رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ
[گفت: « اسبها] را نزد من باز آوريد.» پس شروع كرد به دست كشيدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف كردن آنها در راه خدا].
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَىٰ كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ
و قطعاً سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى بيفكنديم؛ پس به توبه باز آمد.
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِي ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ
گفت: «پروردگارا، مرا ببخش و مُلكى به من ارزانى دار كه هيچ كس را پس از من سزاوار نباشد، در حقيقت، تويى كه خود بسيار بخشندهاى.»
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ
پس باد را در اختيار او قرار داديم كه هر جا تصميم مىگرفت، به فرمان او نرم، روان مىشد.
وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ
و شيطانها را [از] بنّا و غواص،
وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ
تا [وحشيان] ديگر را كه جفت جفت با زنجيرها به هم بسته بودند [تحت فرمانش درآورديم].
هَـٰذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ
[گفتيم:] «اين بخشش ماست، [آن را] بىشمار ببخش يا نگاه دار.»
وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ
و قطعاً براى او در پيشگاه ما تقرّب و فرجام نيكوست.
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ
و بنده ما ايوب را به ياد آور، آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه: «شيطان مرا به رنج و عذاب مبتلا كرد.»
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ ۖ هَـٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ
[به او گفتيم:] «با پاى خود [به زمين] بكوب، اينك اين چشمهسارى است سرد و آشاميدنى.»
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ
و [مجدداً] كسانش را و نظاير آنها را همراه آنها به او بخشيديم، تا رحمتى از جانب ما و عبرتى براى خردمندان باشد.
وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ ۗ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا ۚ نِّعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ
[و به او گفتيم:] «يك بسته تركه به دستت برگير و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشكن.» ما او را شكيبا يافتيم. چه نيكوبندهاى! به راستى او توبهكار بود.
وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ
و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه نيرومند و ديدهور بودند به يادآور.
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ
ما آنان را با موهبت ويژهاى -كه يادآورى آن سراى بود- خالص گردانيديم.
وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ
و آنان در پيشگاه ما جداً از برگزيدگان نيكانند.
وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ ۖ وَكُلٌّ مِّنَ الْأَخْيَارِ
و اسماعيل و يسع و ذوالكفل را به ياد آور [كه] همه از نيكانند.
هَـٰذَا ذِكْرٌ ۚ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ
اين يادكردى است، و قطعاً براى پرهيزگاران فرجامى نيك است.
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ
باغهاى هميشگى در حالى كه درهاى [آنها] برايشان گشودهاست.
مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ
در آنجا تكيه مىزنند [و] ميوههاى فراوان و نوشيدنى در آنجا طلب مىكنند.
۞ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ
و نزدشان [دلبران] فروهشتهنگاه همسال است.
هَـٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ
اين است آنچه براى روز حساب به شما وعده داده مىشد.
إِنَّ هَـٰذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ
[مىگويند:] «در حقيقت، اين روزىِ ماست و آن را پايانى نيست.»
هَـٰذَا ۚ وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ
اين است [حال بهشتيان] و [اما] براى طغيانگران واقعاً بد فرجامى است.
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ
به جهنّم درمىآيند، و چه بد آرامگاهى است.
هَـٰذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ
اين جوشاب و چركاب است، بايد آن را بچشند.
وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ
و از همين گونه، انواع ديگر [عذابها]!
هَـٰذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ ۖ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ ۚ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ
اينها گروهىاند كه با شما به اجبار [در آتش] درمىآيند. بدا به حال آنها، زيرا آنان داخل آتش مىشوند.
قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ ۖ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا ۖ فَبِئْسَ الْقَرَارُ
[به رؤساى خود] مىگويند: «بلكه بر خود شما خوش مباد! اين [عذاب] را شما خود براى ما از پيش فراهم آورديد، و چه بد قرارگاهى است.»
قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَـٰذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ
مىگويند: «پروردگارا، هر كس اين [عذاب] را از پيش براى ما فراهم آورده، عذاب او را در آتش دو چندان كن.»
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ
و مىگويند: «ما را چه شده است كه مردانى را كه ما آنان را از [زمره] اشرار مىشمرديم نمىبينيم؟
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ
آيا آنان را [در دنيا] به ريشخند مىگرفتيم يا چشمها[ى ما] بر آنها نمىافتد؟»
إِنَّ ذَٰلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ
اين مجادله اهل آتش قطعاً راست است.
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ ۖ وَمَا مِنْ إِلَـٰهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
بگو: «من فقط هشداردهندهاى هستم، و جز خداى يگانه قهار معبودى ديگر نيست.
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، همان شكستناپذير آمرزنده.
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ
بگو: «اين خبرى بزرگ است،
أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ
[كه] شما از آن روى برمىتابيد.
مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ
مرا در باره ملاء اعلى هيچ دانشى نبود آنگاه كه مجادله مىكردند.
إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
به من هيچ [چيز] وحى نمىشود، جز اينكه من هشداردهندهاى آشكارم.
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِينٍ
آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِل خواهم آفريد.
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
پس چون او را [كاملاً] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم، سجدهكنان براى او [به خاك] بيفتيد.»
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
پس همه فرشتگان يكسره سجده كردند.
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ
مگر ابليس [كه] تكبر نمود و از كافران شد.
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ ۖ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ
فرمود: «اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى؟ آيا تكبر نمودى يا از [جمله] برترىجويانى؟»
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ ۖ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ
گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدهاى و او را از گِل آفريدهاى.»
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
فرمود: «پس، از آن [مقام] بيرون شو، كه تو راندهاى.
وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ
و تا روز جزا لعنت من بر تو باد.»
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته مىشوند مهلت ده.»
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ
فرمود: «در حقيقت، تو از مهلتيافتگانى،
إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
تا روز معين معلوم.»
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
[شيطان] گفت: «پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جداً از راه به در مىبرم،
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
مگر آن بندگان پاكدل تو را.»
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ
فرمود: «حق [از من] است و حق را مىگويم:
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ
هرآينه جهنّم را از تو و از هر كس از آنان كه تو را پيروى كند، از همگىشان، خواهم انباشت.»
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ
بگو: «مزدى بر اين [رسالت] از شما طلب نمىكنم و من از كسانى نيستم كه چيزى از خود بسازم و به خدا نسبت دهم.
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ
اين [قرآن] جز پندى براى جهانيان نيست.
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ
و قطعاً پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست.»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان نازل شدن [اين كتاب] از جانب خداى شكستناپذير سنجيدهكار است.
إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ
ما [اين] كتاب را به حق به سوى تو فرود آورديم، پس خدا را -در حالى كه اعتقاد [خود] را براى او خالصكنندهاى- عبادت كن.
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ۚ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ
آگاه باشيد: آيين پاك از آنِ خداست، و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند [به اين بهانه كه:] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند، نمىپرستيم، البته خدا ميان آنان در باره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند، داورى خواهد كرد. در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغپرداز ناسپاس است هدايت نمىكند.
لَّوْ أَرَادَ اللَّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَىٰ مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ سُبْحَانَهُ ۖ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
اگر خدا مىخواست براى خود فرزندى بگيرد، قطعاً از [ميان] آنچه خلق مىكند، آنچه را مىخواست برمىگزيد. منزّه است او، اوست خداى يگانه قهار.
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۖ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ۗ أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
آسمانها و زمين را به حق آفريد. شب را به روز درمىپيچد، و روز را به شب درمىپيچد و آفتاب و ماه را تسخير كرد. هر كدام تا مدتى معين روانند. آگاه باش كه او همان شكستناپذير آمرزنده است.
خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ۚ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِّن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ ۖ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ
شما را از نفسى واحد آفريد، سپس جفتش را از آن قرار داد، و براى شما از دامها هشت قسم پديد آورد. شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى [ديگر] در تاريكيهاى سه گانه: [مَشيمه و رحم و شكم] خلق كرد. اين است خدا، پروردگار شما، فرمانروايى [و حكومت مطلق] از آنِ اوست. خدايى جز او نيست، پس چگونه [و كجا از حق] برگردانيده مىشويد؟
إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ ۖ وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ ۖ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ ۗ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
اگر كفر ورزيد، خدا از شما سخت بىنياز است و براى بندگانش كفران را خوش نمىدارد، و اگر سپاس داريد آن را براى شما مىپسندد، و هيچ بردارندهاى بار [گناه] ديگرى را برنمىدارد، آنگاه بازگشت شما به سوى پروردگارتان است، و شما را به آنچه مىكرديد خبر خواهد داد، كه او به راز دلها داناست.
۞ وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ ۚ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا ۖ إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ
و چون به انسان آسيبى رسد، پروردگارش را -در حالى كه به سوى او بازگشتكننده است- مىخواند؛ سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا كند، آن [مصيبتى] را كه در رفع آن پيشتر به درگاه او دعا مىكرد، فراموش مىنمايد و براى خدا همتايانى قرار مىدهد تا [خود و ديگران را] از راه او گمراه گرداند. بگو: «به كفرت اندكى برخوردار شو كه تو از اهل آتشى.»
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ
[آيا چنين كسى بهتر است] يا آن كسى كه او در طول شب در سجده و قيام اطاعت [خدا] مىكند [و] از آخرت مىترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد؟ بگو: «آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند يكسانند؟» تنها خردمندانند كه پندپذيرند.
قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ ۚ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَـٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ ۗ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ
بگو: «اى بندگان من كه ايمان آوردهايد، از پروردگارتان پروا بداريد. براى كسانى كه در اين دنيا خوبى كردهاند، نيكى خواهد بود، و زمين خدا فراخ است. بىترديد، شكيبايان پاداش خود را بىحساب [و] به تمام خواهند يافت.»
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ
بگو: «من مأمورم كه خدا را -در حالى كه آيينم را براى او خالص گردانيدهام- بپرستم،
وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ
و مأمورم كه نخستين مسلمانان باشم.»
قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
بگو: «من اگر به پروردگارم عصيان ورزم، از عذاب روزى هولناك مىترسم.»
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي
بگو: «خدا را مىپرستم در حالى كه دينم را براى او بىآلايش مىگردانم.
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ
پس هر چه را غير از او مىخواهيد، بپرستيد «[ولى به آنان] بگو:» زيانكاران در حقيقت كسانىاند كه به خود و كسانشان در روز قيامت زيان رساندهاند؛ آرى، اين همان خسران آشكار است.»
لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ۚ ذَٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ ۚ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ
آنها از بالاى سرشان چترهايى از آتش خواهند داشت و از زير پايشان [نيز] طبقهايى [آتشين است]، اين [كيفرى] است كه خدا بندگانش را به آن بيم مىدهد. اى بندگان من، از من بترسيد.
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ
و[لى] آنان كه خود را از طاغوت به دور مىدارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشتهاند آنان را مژده باد، پس بشارت ده به آن بندگان من كه:
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
به سخن گوش فرامىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند؛ اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان.
أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ
پس آيا كسى كه فرمان عذاب بر او واجب آمده [كجا روى رهايى دارد]؟ آيا تو كسى را كه در آتش است مىرهانى؟
لَـٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ وَعْدَ اللَّهِ ۖ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ
ليكن كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند، براى ايشان غرفههايى است كه بالاى آنها غرفههايى [ديگر] بنا شده است؛ نهرها از زير آن روان است. وعده خداست؛ خدا خلاف وعده نمىكند.
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ
مگر نديدهاى كه خدا از آسمان، آبى فرود آورد پس آن را به چشمههايى كه در [طبقات زيرين] زمين است راه داد، آنگاه به وسيله آن كشتزارى را كه رنگهاى آن گوناگون است بيرون مىآورد، سپس خشك مىگردد، آنگاه آن را زرد مىبينى، سپس خاشاكش مىگرداند. قطعاً در اين [دگرگونيها] براى صاحبان خرد عبرتى است.
أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِّن رَّبِّهِ ۚ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ ۚ أُولَـٰئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
پس آيا كسى كه خدا سينهاش را براى [پذيرش] اسلام گشاده، و [در نتيجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مىباشد [همانند فرد تاريكدل است]؟ پس واى بر آنان كه از سختدلى ياد خدا نمىكنند؛ اينانند كه در گمراهى آشكارند.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه، متضمّن وعد و وعيد، نازل كرده است. آنان كه از پروردگارشان مىهراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مىافتد، سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مىگردد. اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد، و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.
أَفَمَن يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ
پس آيا آن كس كه [به جاى دستها] با چهره خود، گزند عذاب را روز قيامت دفع مىكند [مانند كسى است كه از عذاب ايمن است]؟ و به ستمگران گفته مىشود: «آنچه را كه دستاوردتان بوده است بچشيد.»
كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ
كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند به تكذيب پرداختند، و از آنجا كه حدس نمىزدند عذاب برايشان آمد.
فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
پس خدا در زندگى دنيا رسوايى را به آنان چشانيد، و اگر مىدانستند، قطعاً عذاب آخرت بزرگتر است.
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَـٰذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
و در اين قرآن از هر گونه مثَلى براى مردم آورديم، باشد كه آنان پندگيرند.
قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
قرآنى عربى، بىهيچ كژى؛ باشد كه آنان راه تقوا پويند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
خدا مثَلى زده است: مردى است كه چند خواجه ناسازگار در [مالكيّت] او شركت دارند [و هر يك او را به كارى مىگمارند] و مردى است كه تنها فرمانبر يك مرد است. آيا اين دو در مثَل يكسانند؟ سپاس خداى را. [نه،] بلكه بيشترشان نمىدانند.
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ
قطعاً تو خواهى مُرد، و آنان [نيز] خواهند مُرد؛
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ
سپس شما روز قيامت پيش پروردگارتان مجادله خواهيد كرد.
