زیارت حضرت اباالفضل، عبّاس بن على (علیهما السلام)
زيارت حضرت اباالفضل، عبّاس بن على (علیهما السلام): «ابن قولویه» در کتاب «کامل الزیارات» به سند معتبر از ابوحمزه ثمالى از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: وقتى اراده زیارت قبر حضرت عباس (علیه السلام) را نمودى، بر دَرِ حرم آن حضرت مى ایستى و مى گویى:
سَلاٰمُ اللهِ وَسَلاٰمُ مَلاٰئِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِیٰآئِهِ الْمُرْسَلینَ، وَعِبٰادِهِ الصّٰالِحینَ،
سلام و درود خدا و فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسل و بندگان شایسته او
وَجَمیعِ الشُّهَدٰآءِ وَالصِّدّیقینَ، وَالزَّٰاکِیٰاتُ الطَّیِّبٰاتُ، فیـمٰا تَغْتَدى وَتَرُوحُ، عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ،
و همه شهیدان و راستگویان و پاکان و پاکیزگان در صبح و شام بر تو باد اى فرزند امیرمؤمنان،
اَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلیمِ وَالتَّصْدیقِ، وَالْوَفٰآءِ وَالنَّصیحَةِ، لِخَلَفِ النَّبِىِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ الْمُرْسَلِ،
گواهى مى دهم که تو تسلیم بودى و تصدیق نمودى و وفادارى کرده و خیر خواهى نمودى براى جانشین پیامبر مرسل ـ که درود خدا بر او و اهل بیت پاکش باد ـ
وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَالدَّلیلِ الْعٰالِمِ، وَالْوَصِّىِ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ،
و نوه برگزیده اش و راهنماى دانا و جانشین تبلیغ کننده و ستمدیده اى که حقّش پایمال شده،
فَجَزٰاکَ اللهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَعَنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، صَلَوٰاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ،
پس خداوند از جانب پیامبرش و امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین ـ که درود خدا بر آنان باد ـ
اَفْضَلَ الْجَزٰآءِ بِمٰا صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَاَعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبَى الدّٰارِ،
بهترین پاداش را به خاطر صبر و در نظر گرفتن خدا و یارى کردنت به تو عطا کند چه نیکوست سرانجام سراى جاویدان،
لَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ حٰالَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ مٰآءِ الْفُرٰاتِ،
خداوند قاتلین تو و کسانى که حقّت را منکر شده و حرمتت را شکستند و کسانى را که بین تو و آب فرات فاصله شدند لعنت کند،
اَشْهَدُ اَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَاَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ مٰا وَعَدَکُمْ،
گواهى مى دهم که تو مظلومانه کشته شدى و به یقین خداوند آنچه را که به شما وعده فرموده عمل خواهد کرد
جِئْتُکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وٰافِداً اِلَیْکُمْ، وَقَلْبى مُسَلِّمٌ لَکُمْ، وَاَنَا لَکُمْ تٰابِعٌ، وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى یَحْکُمَ اللهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحٰاکِمینَ،
اى فرزند امیرمؤمنان (به درگاهت) آمده و بر شما وارد شدم و دلم تسلیم و تابع شما و خود نیز پیرو شمایم و براى یاریتان آماده ام تا زمانى که خدا حکم کند که او بهترین حکم کنندگان است،
فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاٰ مَعَ عَدُوِّکُمْ، اِنّى بِکُمْ وَبِإِیٰابِکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ،
پس با شمایم با شما، نه با دشمنانتان، به یقین من به شما و بازگشتتان ایمان دارم
وَبِمَنْ خٰالَفَکُمْ وَقَتَلَکُمْ مِنَ الْکٰافِرینَ، قَتَلَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ بِالْأَیْدى وَالْأَلْسُنِ
و مخالفین و قاتلین شما را انکار مى کنم، خدا بکشد مردمى را که با دست و زبان شما را کشتند.
سپس داخل حرم مقدّس مى شوى و مى گویى:
اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَبْدُ الصّٰالِحُ، اَلْمُطیعُ لِلهِ وَلِرَسُولِهِ، وَلِأَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَالْحَسَنِ والْحُسَیْنِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِمْ وَسَلَّمَ،
سلام بر تو اى بنده شایسته و مطیع خدا و رسولش و امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین ـ که درود و سلام خدا بر آنان باد ـ
اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکٰاتُهُ [وَمَغْفِرَتُهُ] وَرِضْوٰانُهُ، وَعَلىٰ رُوحِکَ وَبَدَنِکَ،
سلام و درود و رحمت و برکات و بخشش و خشنودى خدا بر تو و بر روح پاک و بدن مطهّرت باد،
اَشْهَدُ و اُشْهِدُ اللهَ اَنَّکَ مَضَیْتَ عَلىٰ مٰا مَضىٰ عَلَیْهِ الْبَدْرِیُّونَ، وَالْمُجٰاهِدُونَ فى سَبیلِ اللهِ،
گواهى مى دهم و خدا را گواه مى گیرم که تو همان راه مبارزان بدر و مجاهدان در راه خدا
اَلْمُنٰاصِحُونَ لَهُ فى جِهٰادِ اَعْدٰآئِهِ، اَلْمُبٰالِغُونَ فى نُصْرَةِ اَوْلِیٰآئِهِ، اَلذّٰآبُّونَ عَنْ اَحِبّٰآئِهِ،
و خیر خواهان او در جنگ با دشمنانش و تلاش کنندگان در یارى دوستانش و حامیان محبّینش را پیمودى،
فَجَزٰاکَ اللهُ اَفْضَلَ الْجَزٰآءِ، وَاَکْثَرَ الْجَزٰآءِ، وَاَوْفَرَ الْجَزٰآءِ، وَاَوْفىٰ جَزٰآءِ اَحَدٍ مِمَّنْ وَفىٰ بِبَیْعَتِهِ،
پس خداوند برترین و بیشترین و فراوان ترین و کامل ترین پاداش هر یک از کسانى را که به بیعتش وفا کرده
وَاسْتَجٰابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَاَطٰاعَ وُلاٰةَ اَمْرِهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ بٰالَغْتَ فِى النَّصیحَةِ، وَاَعْطَیْتَ غٰایَةَ الْمَجْهُودِ،
و دعوتش را اجابت نموده واز والیان امرش اطاعت کردند به تو عنایت کند و گواهى مى دهم که تو در خیر خواهى کوشش کرده و نهایت سعى خود را نمودى،
فَبَعَثَکَ اللهُ فِى الشُّهَدٰآءِ، وَجَعَلَ رُوحَکَ مَعَ اَرْوٰاحِ الشُّهَدٰآءِ ،
پس خداوند تو را با شهیدان محشور گرداند، و روح تو را با سعادتمندان قرار دهد،
وَاَعْطٰاکَ مِنْ جِنٰانِهِ اَفْسَحَهٰا مَنْزِلاً، وَاَفْضَلَهٰا غُرَفاً، وَرَفَعَ ذِکْرَکَ فى عِلِّیّینَ،
و وسیع ترین جایگاه از بهشت و بهترین خانه را به تو عطا کند، و نامت را در علییّن بالا برد
وَحَشَرَکَ مَعَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ، وَالشُّهَدٰآءِ وَالصّٰالِحینَ، وَحَسُنَ اُولـٰئِکَ رَفیقاً،
و تو را با انبیا و راستگویان و شهیدان و شایستگان محشور کند، که آنها نیکو رفیقانى هستند،
اَشْهَدُ اَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْکُلْ، وَاَنَّکَ مَضَیْتَ عَلىٰ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکَ، مُقْتَدِیاً بِالصّٰالِحینَ، وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِیّینَ،
گواهى مى دهم که تو سستى و تنبلى نکردى، و با بصیرت و آگاهى از عاقبت کارت، عمرت را سپرى کردى در حالى که به صالحان اقتدا کرده و از پیامبران پیروى نمودى،
فَجَمَعَ اللهُ بَیْنَنٰا وَبَیْنَکَ، وَبَیْنَ رَسُولِهِ وَاَوْلِیٰآئِهِ فى مَنٰازِلِ الْمُخْبِتینَ، فَاِنَّهُ اَرْحَمُ الرّٰاحِمینَ.
پس خداوند، ما و شما و پیامبر واولیایش را در جایگاه فروتنان گرد هم آورد، که او مهربان ترین مهربانان است.
چند تذکّر: ١ـ از عبارت «شیخ طوسى» در «تهذیب» به دست مى آید که خوب است این زیارت را در پشت سر قبر، رو به قبله بخواند.
۲ـ «شیخ مفید» وعدّه اى دیگر مى گویند: پس از زیارت فوق به بالاسرآن حضرت مى روىو دو رکعت نماز مى خوانى و پس از آن، باز هم هر چه خواهى نماز بجاى مى آورى و خدا را بسیار مى خوانى وسپس مى گویى:
اَللّـٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلاٰ تَدَعْ لى فى هٰذَا الْمَکٰانِ الْمُکَرَّمِ، وَالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ،
خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست و در این مکان گرامى و شهادتگاه با عظمت مرا به حال خود وا مگذار،
ذَنْباً اِلّٰا غَفَرْتَهُ، وَلاٰ هَمّاً اِلّٰا فَرَّجْتَهُ، وَلاٰ کَرْباً اِلّٰا کَشَفْتَهُ،
مگر این که گناهانم را بیامرزى و اندوهم را برطرف کرده و گرفتاریم را حل نمایى
وَلاٰ مَرَضاً اِلّٰا شَفَیْتَهُ، وَلاٰ عَیْباً اِلّٰا سَتَرْتَهُ، وَلاٰ رِزْقاً اِلّٰا بَسَطْتَهُ،
و بیماریم را شفا دهى و عیبم را بپوشانى و روزیم را زیاد کنى
وَلاٰ خَوْفاً اِلّٰا آمَنْتَهُ، وَلاٰ شَمْلاً اِلّٰا جَمَعْتَهُ، وَلاٰغٰآئِباً اِلّٰا حَفِظْتَهُ وَاَدَّیْتَهُ،
و ترسم را ایمنى بخشى، و پراکندگى ام را گردآورى، و مسافرم را حفظ کرده و دیدارش را نزدیک گردانى
وَلاٰ حٰاجَةً مِنْ حَوٰآئِجِ الدُّنْیٰا وَالْاٰخِرَةِ، لَکَ فیها رِضِىً وَلِىَ فیهٰا صَلاٰحٌ اِلّٰا قَضَیْتَهٰا، یٰا اَرْحَمَ الرّٰاحِمینَ
و حاجتهاى دنیا و آخرتم را که رضایت تو و خیر صلاح من در آن است برآورى، اى مهربان ترین مهربانان
آنگاه پایین پاى آن حضرت رو به ضریح مى ایستى و مى گویى:
اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّٰاسَ ابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،
سلام بر تو اى ابوالفضل عبّاس فرزند امیرمؤمنان،
اَلسَّلاٰم عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَوَّلِ الْقَوْمِ اِسْلاٰماً،
سلام بر تو اى فرزند آقا و سرور جانشینان، سلام بر تو اى فرزند اوّلین مسلمان
وَاَقْدَمِهِمْ ایمٰاناً، وَاَقْوَمِهِمْ بِدینِ اللهِ، وَاَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلاٰمِ،
و پیش قدم در ایمان و استوارترین مردم در دین خدا و محتاط ترین آنها در احکام اسلام،
اَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَخیکَ، فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوٰاسى،
گواهى مى دهم که تو براى خدا و رسولش و برادرت خیرخواهى کردى، پس برادر بسیار غمخوارى بودى،
فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحٰارِمَ، وَانْتَهَکَتْ فِیکَ حُرْمَةَ الْإِسْلاٰمِ،
خداوند مردمى که تو را به قتل رسانده و بر تو ظلم کرده و حُرمتت را حلال شمردند و حُرمت اسلام را شکستند، لعنت کند،
فَنِعْمَ الصّٰابِرُ الْمُجٰاهِدُ الْمُحٰامِى النّٰاصِرُ، وَالْأَخُ الدّٰافِعُ عَنْ اَخیهِ، اَلْمُجیبُ اِلىٰ طـٰاعَةِ رَبِّهِ،
پس چه نیکو صبر کننده و جهاد کننده و حمایت کننده و یارى کننده اى بودى، و چه نیکو برادرى که مدافع برادرش بود و اجابت کننده اطاعت پروردگارش.
اَلرّٰاغِبُ فیمٰا زَهِدَ فیهِ غَیْرُهُ مِنَ الثَّوٰابِ الْجَزیلِ، وَالثَّنٰآءِ الْجَمیلِ،
تو به پاداش فراوان و ستایش زیبایى که دیگران از آن کناره گیرى مى کردند مشتاق بودى،
فَاَلْحَقَکَ اللهُ بِدَرَجَةِ آبٰآئِکَ فى دٰارِ النَّعیمِ،
خداوند تو را به جایگاه پدرانت در بهشت برساند.
اَللّـٰهُمَّ اِنّى تَعَرَّضْتُ لِزِیٰارَةِ اَوْلِیٰآئِکَ رَغْبَةً فى ثَوٰابِکَ، وَرَجٰآءً لِمَغْفِرَتِکَ وَجَزیلِ اِحْسٰانِکَ،
خدایا به زیارت دوستانت آمده ام به خاطر اشتیاق به پاداش و امید به آمرزش و احسان فراوانت،
فَاَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّٰاهِرینَ، وَاَنْ تَجْعَلَ رِزْقى بِهِمْ دٰآرّاً، وَعَیْشى بِهِمْ قٰآرّاً،
پس از تو مى خواهم که بر محمّد و خاندان پاکش دررود فرستى و روزیم را به خاطر آنان فراوان گردانده و خوشیم را پایدار
وَزِیٰارَتى بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَحَیٰاتى بِهِمْ طَیِّبَةً، وَاَدْرِجْنى اِدْرٰاجَ الْمُکْرَمینَ،
و زیارتم را مقبول و زندگیم را پاکیزه گردانى، و مرا در میان گرامى داشتگان
وَاجْعَلْنى مِمَّنْ یَنْقَلِبُ مِنْ زِیٰارَةِ مَشٰاهِدِ اَحِبّٰآئِکَ مُنْجِحاً،
و از کسانى که از زیارت قبور دوستانت رستگار باز مى گردند، قرار دهى،
قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرٰانَ الذُّنُوبِ، وَسَتْرَ الْعُیُوبِ، وَکَشْفَ الْکُرُوبِ، اِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوىٰ وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ.
آن چنان که موجب بخشش گناهان و پوشش عیبها و برطرف شدن گرفتاریها گردد که تو شایسته پرهیزگارى و آمرزشى.
۳ـ براى وداع با آن بزرگوار «ابن قولویه» از ابوحمزه ثمالى نقل مى کند که امام صادق (علیه السلام) فرمود: هنگام وداع با عبّاس (علیه السلام) بگو:
اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ وَاَسْتَرْعیکَ، وَاَقْرَءُ عَلَیْکَ السَّلاٰمَ،
به خدا مى سپارمت و خواستار حفظ توام، بر تو سلام مى فرستم،
آمَنّٰا بِاللهِ وَبِرَسُولِهِ وَبِکِتابِهِ، وَبِمٰا جٰاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ، اَللّـٰهُمَّ اکْتُبْنٰا مَعَ الشّٰاهِدینَ،
به خدا و رسول و کتابش و آنچه که از نزد او آورده ایمان دارم، خدایا مرا در زمره گواهان قرار ده،
اَللّـٰهُمَّ لاٰ تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَةِ قَبْرِ ابْنِ اَخى نَبِیّکَ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
خدایا این زیارت را آخرین زیارت من از قبر فرزند برادر پیغمبرت ـ که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد ـ قرار مده
وَارْزُقْنى زِیٰارَتَهُ اَبَداً مٰا اَبْقَیْتَنى، وَاحْشُرْنى مَعَهُ وَمَعَ آبٰآئِهِ فِى الْجِنٰانِ،
و زیارت او را مادامى که زنده ام نصیبم گردان و مرا با او و اجداد پاکش در بهشت محشور کن،
وَعَرِّفْ بَیْنى وَبَیْنَهُ وَبَیْنَ رَسُولِکَ وَاَوْلِیٰآئِکَ،
و مرا با او و رسول و اولیایت آشنا بگردان.
اَللّـٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَتَوَفَّنى عَلَى الْإیمٰانِ بِکَ، وَالتَّصْدیقِ بِرَسُولِکَ،
خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست و مرا بر ایمان به خودت و اعتقاد به رسولت
وَالْوِلاٰیَةِ لِعَلىِّ بْنِ اَبیطـٰالِب، وَالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاٰمُ،
و ولایت على بن ابیطالب و امامان از فرزندانش ـ که بر آنان درود و سلام باد ـ
وَالْبَرٰآئَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَاِنّى قَدْ رَضیتُ بِذٰلِکَ یٰا رَبِّ.
و به بیزارى از دشمنانشان بمیران که من به این کار راضیم اى پروردگار من.
سپس براى خود و والدین خود و مؤمنین و مسلمین هر دعایى را که خواستى بکن. ۴ـ در عظمت و مقام حضرت عبّاس (علیه السلام) همین بس که امام سجّاد (سلام الله علیه) فرمود: «خدا رحمت کند عباس را که برادرش را بر خود مقدّم داشت و جان خویش را فداى حضرتش نمود، به گونه اى که در یارى او دو دستش را قطع کردند، و خداى سبحان در عوض آن، دو بال به او عنایت فرمود که مانند جعفر بن ابى طالب (جعفر طیّار) در بهشت پرواز مى کند و از براى عبّاس در نزد خدا روز قیامت منزلت و مقامى است که جمیع شهدا به آن غبطه مى خورند (و آرزوى مقام او را مى نمایند)». ۵ـ در تاریخ، عمر آن حضرت در وقت شهادت، ۳۴ سال نقل شده است و نیز آمده است که مادرش امّ البنین در بیرون مدینه در قبرستان بقیع، چنان در ماتم عبّاس و برادرانش نُدبه و گریه مى کرد که هر عابر و شاهدى گریان مى شد، حتّى بزرگترین دشمن خاندان نبوّت «مروان بن الحکم» وقتى از کنار امّ البنین گذشت در اثر گریه او گریست. این اشعار در مرثیه عباس و برادرانش از ام البنین نقل شده:
یٰا مَنْ رَاَى الْعَبّٰاسَ کَرَّ عَلىٰ جَمٰاهیرِ النَّقَدِ وَوَرٰاهُ مِنْ اَبْنٰآءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذى لَبَدٍ
اى که دیدى عباس را که بر گروه فرومایگان حمله مى برد در حالى که فرزندان حیدر مانند شیر یالدار به دنبال اویند
اُنْبِئْتُ اَنَّ ابْنى اُصیبَ بِرَاْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ وَیْلى عَلىٰ شِبْلى اَمٰالَ بِرَاْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
شنیدم که وقتى پسرم دست نداشت به سرش ضربه زدند واى بر من که سر فرزند شجاعم از ضرب عمود خم شد
لَوْ کٰانَ سَیْفُکَ فى یَدَیْکَ لَمٰا دَنىٰ مِنْهُ اَحَدٌ
اگر شمشیر در دستت بود کسى جرأت نزدیک شدن نداشت
و نیز این ابیات منسوب به آن بانوى مخدّره است:
لاٰ تَدْعُوَنّى وَیْکِ اُمَّ الْبَنینَ تُذَکِّرینى بِلُیُوثِ الْعَرینِ
دیگر مرا مادر پسران نخوانید که مرا به یاد شیران بیشه مى اندازد
کٰانَتْ بَنُونَ لِىَ اُدْعى بِهِمْ وَالْیَوْمَ اَصْبَحْتُ وَلاٰ مِنْ بَنینَ
پسرانى داشتم که مرا به آنها مى خواندند ولى امروز دیگر پسرى ندارم
اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِالرُّبى قَدْ وٰاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتینِ
چهار تن مانند باز کوهستان که با بریده شدن رگ حیات به مرگ پیوستند
تَنٰازَعَ الْخِرْصٰانُ اَشْلاٰئَهُمْ فَکُلُّهُمْ اَمْسى صَریعاً طَعینِ
بر پیکرشان نیزه ها به هم افتادند و همگى با تن مجروح به خاک افتادند
یٰا لَیْتَ شِعْرى اَکَمٰا اَخْبَرُوا بِاَنَّ عَبّٰاساً قَطیعُ الْیَمینِ
اى کاش مى دانستم که آیا حقیقت دارد که دست راست عبّاس جدا شد؟
۶ـ «سیّد بن طاووس» در کتاب «اقبال» زیارتى را از ناحیه مقدّسه حضرت حجّت (سلام الله علیه) براى على اکبر(علیه السلام) و سایر شهداى کربلا با ذکر نام و بعضى از خصوصیّات تک تک آنها ذکر کرده که علاقه مندان براى اطّلاع، مى توانند به اقبال، یا بحارالانوار رجوع کنند.